دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
علی الشعیبی

حوزه/ معرکه ای که وهابی ها به راه انداخته اند قبل از آنکه سیاسی و نظامی باشد، فکری است و برای مقابله با آن ما ابتدا باید پرونده نقد و رسوایی ابن تیمیه را باز کنیم تا کسانی که فریب وهابی ها را خورده اند آگاه شوند.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد، تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.

آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو درباره جنگ های آغازین وهابی ها، حمله آنها به مکه، طائف و بلاد شام و انگیزه آنها از کشتار مسلمانان و راه مبارزه با اندیشه تکفیری معاصر سخن می گوید.

 

 

ماجرای لشکرکشی وهابی ها برای حمله به مکه و تسلط بر آن چیست؟

برخی از این واقعیت های تاریخی که لازم است درباره تاریخ وهابیت و جنگ های آنها بدانیم در کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده موجود است که یکی از این کتاب ها کتاب عنوان المجد فی تاریخ نجد است تالیف ابن بشر که میزان ظلم و جنایت وهابی ها را نشان می دهد و البته این کتابی است که با هدف نشان دادن ظلم وهابی ها نوشته نشده است، زیرا نویسنده آن تحت تاثیر افکار و فشار حکومت وهابی این کتاب را تالیف کرده است.

در سالی که وهابی ها به مکه حمله کردند، قحطی بزرگی در سرزمین نجد حکمفرما بود و در چنین اوضاعی بود که وهابی ها لشکریان خود را برای حمله به مکه آماده می کردند تا اوضاع زندگی آنها بهتر شود. وهابی ها به مردم می گفتند مردم مکه زندگی خوب و راحتی دارند و به این نکته هم توجه داشتند که مکه مورد توجه تمام جهان اسلام و محل رفت و آمد کاروان های مختلف و تاجران مسلمان است و این سخنان موجب می شد تا مردم انگیزه خوبی برای حمله به مکه و پیوستن به ارتش وهابی پیدا کنند و بدین ترتیب عده زیادی از مردم راضی به این جنگ شدند. وهابی ها پیش از حمله به مکه جاسوس هایی را نیز به مکه فرستادند تا تصویر مناسبی از این شهر داشته باشند تا زمانی که زمان حمله فرا رسید و وهابی ها یک روز صبح به مکه حمله کردند و هرکس را مقابل خود دیدند کشتند و قتل عام فجیعی در مکه به راه انداختند و این در حالی بود که هنوز به حرم نرسیده بودند و از همه طرف به مکه حمله کردند تا اینکه به حرم رسیدند و این در حالی بود که بخشی از مردم نیز به حرم پناه آورده بودند و در حرم نیز قتل عام بزرگ خود را به راه انداختند و سر از تن همه جدا کردند و هرکس هم می خواست فرار کند راه فراری نداشت و مصیبت این است که این همه مسلمان را به عنوان کافر و تهمت کفر کشتند و فقط خودشان را مسلمان می دانستند.

خداوند در قرآن و دین تمام شرایط ادب و اخلاق را به ما آموخته و بیان کرده، اما وهابی ها هیچ بهره ای از این آداب نداشتند و برعکس در تاریخ آمده که محمد بن عبدالوهاب پیش از اینکه ارتش خود را برای حمله به منطقه ای اعزام کند، لشکریان را جمع می کرد و مردم آن منطقه را دشنام می داد و لعنت و تکفیر می کرد و بعد می گفت بروید و آنها را بکشید در حالی که مؤمن هیچ گاه دشنام نمی دهد.محمد بن عبدالوهاب

خلاصه اینکه در آن زمان شریف غالب که حاکم حجاز بود از مکه به جده فرار کرد و وهابی ها در مکه ماندند تا به جنایت های خود ادامه دهند.

آنها در مکه تمام مقدسات اسلامی را تخریب کردند و به عنوان مثال خانه پیامبر و خانه حضرت خدیجه را تخریب کردند و سپس تمام گنبد و بارگاه ها را خراب و ویران کردند از جمله گنبد ابن ارقم که از اصحاب پیامبر بود و خانه او محل جلسات محرمانه پیامبر با اصحاب بود و پس از آن تمام گنبد ها را خراب کردند و بیست روز مشغول تخریب گنبد ها بودند و کتابخانه بزرگی را که در مکه بود به آتش کشیدند.

 

آیا در تاریخ حمله ای مشابه حمله وهابی ها به مکه داشتیه ایم؟

بله در تاریخ داریم که مسرف بن عقبه زمانی که برای حمله به مکه راهی حجاز شد، در نیمه راه از دنیا رفت و فرماندهی لشکر او به حصین بن نمیر رسید که ابن نمیر با منجنیق به مکه حمله کرد و کعبه را به آتش کشید[1] و من در اینجا می خواهم به وهابی ها اعلام کنم که تمام کودکان سوریه که می توانند صحبت کنند و تمام زنان و مردان سوریه هر صبح و شام آنها را لعنت می کنند. از شرق تا غرب تمام مردم آنها را لعنت می کنند و وهابی ها به امت ملعونه در تاریخ اسلام تبدیل شده اند. ما غیر از خوبی با اینها کاری نکردیم. آنها در کشور ما از همه امکانات برخوردار بودند و مورد احترام بودند، اما آنها چه رفتاری با ما انجام دادند؟ این جنایتی که آنها در سوریه مرتکب می شوند به جز اسرائیل به سود چه کسی است؟

علاوه بر این دوست دارم اعلام کنم که این معرکه ای که وهابی ها به راه انداخته اند قبل از آنکه سیاسی و نظامی باشد، فکری است و از این رو امروز بسیار اتفاق افتاده هنگامی که تروریست های داعش را بازداشت می کنند، به همراه هرکدام از آنها یکی از کتاب های ابن تیمیه یا صالح بن فوزان یا حسن نوه محمد بن عبدالوهاب موجود است یعنی اینکه آنها در کنار سلاح خود این فکر تروریستی و خطرناک وهابی را با خود حمل می کنند و این نشان می دهد که این معرکه ریشه آن در فکر و اندیشه نهفته است و به همین خاطر به تمام شبکه های ماهواره ای می گویم و از آنها می خواهم که بیایید و این جنایتکاران قاتل را رسوا کنید.

 

درباره حمله وهابی ها به شهر طائف و جزئیات این حمله برای ما بگویید.

 در ابتدا باید به شما بگویم که وهابی ها از پیش خود را برای تمام این قتل عام ها آماده کرده بودند و تمام این جنایت ها هم با کمک انگلستان صورت گرفت تا اینکه وهابی ها رفته رفته قدرتمند شدند و مکه را تخریب کردند و تمام نمادهای دینی و گنبد ها و زیارتگاه ها را خراب کردند.

اما هنگام حمله به طائف هم مانند همیشه ادعا کردند اهل طائف کافر و مشرک هستند و علمای زیادی را کشتند که از میان آنها می توان به این نام ها اشاره کرد: شیخ عبدالله الزواوی مفتی شافعی در مکه، شیخ عبدالله ابوالخیر قاضی مکه.

درباره قتل عام طائف تاریخ نویسان نقل می کنند که قتل عام بسیار فجیعی بوده؛ چراکه تقریبا هیچ کسی را زنده نگذاشتند و تمام مردان و زنان را کشتند و دستان زنان را بریدند تا دستبند و النگو از دست آنها بیرون بیاورند. این کشتار در سال 1702 میلادی بوده و مستشرقی به نام لوریمر کتابی درباره آن نوشته است.

امروز نیز همان تاریخ در سوریه و یمن و عراق تکرار می شود با این ادعا که تنها مسلمانان جهان این وهابی ها هستند و دیگران همه کافر و مشرکند!

 

وهابی ها در حمله به طایف چه زیارتگاه ها و مشاهدی را تخریب کردند و مشکل آنها با این مشاهد و گنبدها چیست؟

آنها قبل از هرچیز قبر عبدالله بن عباس را تخریب کردند و آن را با خاک یکسان کردند. آنها پس از حمله به طائف سه روز در طائف ماندند و در این سه روز هر چیزی را که نزد مسلمانان تقدس داشت تخریب کردند چون این اعراب بدوی چیزی به نام تمدن و تاریخ و آثار تاریخی را محترم نمی دانند. یک عرب بدوی که در بیابان زندگی می کند نمی تواند تمدن اسلام را بفهمد. پیامبر ما اهل مکه و اهل تمدن بود به گونه ای که اگر هم پیامبر نمی شد امیری می شد که اجداد او انسان هایی بزرگ بوده اند و باز هم اخلاق خوب و پسندیده ای داشت، چون بر اساس این اخلاق تربیت شده بود و این گونه نبود که اگر پیامبر نمی بود اهل دشنام و ناسزا باشد؛ چراکه شخصیتی متمدن و بافرهنگ داشت.

اما محمد بن عبدالوهاب درست نقطه مخالف پیامبر قرار دارد و در زمان زندگی خود بسیار اهل لعنت و فحش وناسزا به دیگران بود.

 

در مورد سوریه و بلاد شام، آیا وهابی ها برای اولین بار است که به منطقه ای در خارج جزیره عربی حمله می کنند؟

در ابتدای بحث خود دوست دارم این حدیث صحیح را از پیامبر نقل کنم که فرمود: عمودی از نور از تکیه گاه من تا بلاد شام کشیده شده.

سوریه کشور علم و علما و محبت و برادری و همکاری و همدلی و خیر است. در سال 2010 میلادی از یکی از فرزندانم که مهندس ارتباطات است خواستم هر روز درباره آنچه که دشمنان درباره ما می گویند به من گزارشی بدهد و او گزارشی از اینترنت به من داد که آن را از مرکز پژوهش های استراتژیک واشنگتن گرفته بود. در آن گزارش آمده بود که زمان فروپاشی و تجزیه سوریه فرا رسیده است.

آنها برای اجرای این توطئه از قبل برنامه داشتند و از عناصری برای اجرای آن استفاده کردند که برخی از آنها فریب خورده و برخی از آنها را با پول خریده بودند و برخی از آنها هم خودشان برای این کار انگیزه های قوی داشتند، اما این بار اولین باری نبود که آنها قصد حمله به سوریه را داشتند.

وهابی ها پیش از این نیز در سال 1223 تلاش کردند به سوریه حمله کنند، اما نتوانستند و شکست خوردند و بار دیگر در سال 1225 به سوریه حمله کردند و سفر آنها 35 روز طول کشید و لشکر فراوانی را جمع کردند تا به حوران رسیدند و در این حمله از انگلستان هم سلاح جدید گرفته بودند و 35 شهر و روستا و منطقه را غارت کردند و پس از آن با مقاومت مردم روبرو شدند و درگیری هایی در حوران رخ داد و پس از آن به شهر تاریخی بصرالشام رفتند، اما آنها که از تاریخ و فرهنگ چیزی نمی فهمند، چون تعدادی اوباش وحشی و به فکر غارت و چپاول بودند و من معتقدم اکنون که داعش پیدا شده و مردم اینها را دیده اند ما نیاز نیست برای معرفی ماهیت و جنایت های وهابی های گذشته زیاد به خود زحمت بدهیم، چون مردم اینها را با چشم خود دیده اند. وهابی ها 170 هزار انسان را با استناد به فتواهای ابن تیمیه در حلب کشتند و قتل عام کردند و البته فتوای این قتل عام توسط ابن نوح صادر شد که مفتی درباره سلیم اول، پادشاه عثمانی بود و این را هم بدانید که مادر سلیم اول هم که یک یهودی بود به سلیم وصیت کرده بود پیروان امام علی را بکش، زیرا علی بن ابی طالب اجداد من را نابود کرد پس تو هم از تمام کسانی که با علی ارتباطی دارند انتقام بگیر.

 

وهابی ها جنایت های خود در بلاد شام را چگونه توجیه می کردند؟

آنها یعنی وهابی ها برای کشتار تمام مسلمانان بهانه ای داشتند. آنها برای حمله به مکه، مدینه، طائف، سوریه و تمام مناطق جهان اسلام و کشتار مسلمانان بهانه هایی می تراشیدند تا جنایت های خود را توجیه کنند، اما هدف اصلی و واقعی آنها چپاول و غارت و کشتار بود.

این غنام از تاریخ نویسان تحت تاثیر دولت وهابی است که تاریخ نجد را ثبت کرده و البته در ثبت وقایع، گرایش های او به وهابی ها کاملا مشهود است. وی در این کتاب در توجیه جنایت وهابی ها در سوریه چنین می نویسد: علت حمله آنها به بلاد شام این بود که مردم حلب و دمشق اهل گناه و فسق بودند و به بغایا خراج می دادند. درباره بغایا توضیح می دهیم اما از این عبارت ابن غنام کاملا مشهود و معلوم است که وی با نظر ابن تیمیه درباره بغایا آشنا است و آن را به خوبی می داند. آن زمان دوره جنگ های فرنگی ها بود که فرنگی ها در سواحل بلاد شام بودند و اصحاب ابن تیمیه و نزدیکان به وی گروهک های 50 یا 60 نفری را موسوم به بغایا آماده می کردند و برای کمک به فرنگی ها به سوی آنها اعزام می کردند.

سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا  محمد بن عبدالوهاب  انگلیسی ها را تکفیر نکرد، اما به مسلمان ها که رسید، تمام آیات قرآن را زیر پا گذاشت و تمام آنها را تکفیر کرد؟ معلوم است که او برنامه داشت و در این راه خدا و پیامبر و خلفا و ائمه اربعه اهل سنت را زیر پا گذاشت و به همه اهانت کرد و اکنون هم این توطئه علیه مسلمانان جریان دارد.

متاسفانه امروز برخی از تکفیری های احمق گمان می کنند این درگیری سوریه یک درگیری داخلی و میان مردم شام است اما من از آنها می پرسم این آدمی که از چین آمده و مردم سوریه را می کشد شامی است؟ آن ترکمنستانی که آمده و به تروریست ها پیوسته شامی است؟ امروز اتباع 82 کشور خارجی در سوریه به تروریست ها ملحق شده اند و تعداد کمی از مردم سوریه هم که در تروریست ها هستند سه حالت دارد یا فریب خورده اند، یا با پول آنها را خریده اند و یا خائنانی با کینه قدیمی هستند، اما کسی که اندک بهره ای از عقل داشته باشد نمی تواند فتواهای وحشیانه ابن تیمیه و این جنایت ها را قبول کند.

 

آیا علمای مسلمان با این فتواها و نظریات ابن تیمیه در آن زمان مخالفت نکرده اند؟المقالات السنية فی کشف ضلالات ابن تیمیة

 ابن تیمیه کسی است که 314 نفر از علمای مسلمان با او مخالفت و مقابله کردند و شیخ عبدالله الهرری از علمای شام که اصل او از حبشه است، این علما و سخنان آنها را در کتاب خود به نام "المقالات السنية فی کشف ضلالات ابن تیمیة" جمع آوری کرده که کتابی بسیار مفید و مستند و موثق است و مطالب خود را با نشانی دقیق از نسخه های خطی ذکر کرده به گونه ای که برای محققان قابل پیگیری باشد و در این کتاب تمام مسائلی که محل اختلاف علما با ابن تیمیه بوده نیز مطرح شده است.

وهابی ها از آغاز هم پیمان شدن محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود اولین و آخرین دغدغه آنها قتل و کشتار بود و انگلستان هم آنها را تشویق می کرد تا قدرت بیشتری پیدا کنند و موجب تضعیف حکومت عثمانی بشوند و آنها هم از این حمایت انگلیسی خوشحال بودند و امروز هم آمریکا و انگلیس از آنها حمایت می کنند.

 

به نظر شما بهترین راه برخورد با این اندیشه و انحراف چیست؟

برای برخورد با وهابی ها اما ما لازم است ابتدا پرونده فکری را برای مبارزه با آنها باز کنیم. ما ابتدا باید پرونده نقد و رسوایی ابن تیمیه را باز کنیم تا کسانی که فریب وهابی ها را خورده اند آگاه شوند، چون بسیاری از مردمی که فریب وهابی ها را خورده اند هنوز از اعتقادات انحرافی ابن تیمیه خبر ندارند و نمی دانند چه اعتقادات اشتباهی درباره توحید داشته. من از تمام مسلمانان به ویژه وهابی های سوریه و عراق می خواهم که عینک سیاه را از چشمان خود بردارید و واقعیت های موجود را بنگیرد و ببینید که مردم عراق و سوریه زمانی باهم دوست و برادر و همدل بودند اما اینها آمدند و تمام دوستی ها را برهم زدند و مردم را به جان اهم انداختند و کشورهای ما را به خاک و خون کشیده و ثروت های ما را غارت کرده اند.

 

[1]. در واقعه حَرّه (اواخر سال ۶۳)، حصین‌ بن نمیر از سرداران همراه مسلم‌ بن عُقبه بود که از دمشق روانه مدینه شد. حصین فرماندهی اهل حِمْص را برعهده داشت. در آخر محرّم سال ۶۴ مسلم‌ بن عقبه ــ پس از سرکوب قیام مردم مدینه، در حالی که برای سرکوب شورش عبداللّه‌ بن زبیر روانه مکه بودــ درگذشت و بنابر سفارش یزید، حصین ‌بن نمیر فرماندهی سپاه را برعهده گرفت.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha